خرد خام

نوشته های محمد تقی جهانبخش

خرد خام

نوشته های محمد تقی جهانبخش

خرد خام

محمد تقی جهانبخش - کارشناس ارشد مطالعات منطقه ای

۳۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «Mohammad Taghi Jahanbakhsh» ثبت شده است

یکی از اولین انتظاراتی که از دانشجویان و دانش آموختگان تحصیلات تکمیلی می رود، تلاش برای شناخت بهتر، دقیق تر و جامع تر از مسائل است که رسیدن به این شناخت از گذرگاه پژوهش علمی و روش مند میسر می شود. روش مند بودن شناخت هم طبیعتا نیازمند تلاش و تکاپوی علمی است و تمرین و ممارست.

سال گذشته که روسیه به واسطه مسئله اوکراین توسط غرب تحریم شد، این تصور به وجود آمد که این امر می تواند به گشایش روابط ایران و روسیه کمک کند. همین تصور دستمایه پژوهشی قرار گرفت که حاصل آن مقاله ای با عنوان «روابط سیاسی ـ اقتصادی جمهوری‌اسلامی‌ایران و فدراسیون روسیه در سایه تحریم‌های غربی پیرامون مناقشه اوکراین» شد. این مقاله با راهنمایی استاد عزیز جناب آقای دکتر حق پناه نگاشته و به مجله «تحقیقات سیاسی و بین المللی» ارسال شد که پس از انجام بررسی های معمول نهایتا پذیرفته و در شماره بیست و دو این فصلنامه منتشر شد.


پی نوشت:

- پیوند مربوطه جهت دریافت فایل اصل مقاله

نگاه جریان حکمتیار به داعش

يكشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۳۰ ق.ظ

  محمدتقی جهانبخش/ کارشناس افغانستان و پاکستان

نزدیک به چهار دهه ناامنی، افغانستان را به کشوری «فرومانده» تبدیل کرده که در آن امنیت مقوله‌ای کمیاب و شکننده است. در دوره پساطالبان هر چند تلاش‌هایی در راستای بهبود وضعیت سیاسی، اقتصادی و امنیتی افغانستان توسط دولت مرکزی و بازیگران خارجی در این کشور صورت گرفته است، با این‌حال وجود ریشه‌های عمیق افراط، خشونت و قوم‌گرایی، این ظرفیت را دارد تا هر لحظه افغانستان را وارد مرحله جدیدی از خشونت و ناامنی نماید.

در ماه‌های اخیر کم‌وبیش اخباری مبنی‌بر حضور عناصر جریان تروریستی داعش در افغانستان به گوش می‌رسید که البته غالباً از سوی مقامات این کشور رد می‌شد. تا اینکه بالا گرفتن درگیری‌های این جریان با گروه طالبان و نیز آغاز مبارزه آن با دولت مرکزی، مقامات را ناگزیر از تأیید حضور داعش در افغانستان نمود. در روزهای اخیر تحولی که بیش‌ازپیش خطر داعش را برای مقامات به سطح آورده، خبر حمایت جریان حزب اسلامی گلبدین حکمتیار از داعش در تقابل میان این گروه و طالبان افغانستان بوده است. اگر چه حمایت حزب اسلامی از داعش تکذیب شد اما حزب اسلامی در حالی پیوستن خود را به داعش رد کرد که گزارش های تایید نشده حاکی از آن است گروه داعش، بیعت حزب اسلامی را رد کرده و عضویت آن را نپذیرفته است.

انتشار این خبر با توجه به سوابق حکمتیار، واکنش‌های مختلفی را در داخل و خارج افغانستان برانگیخته است. این نوشتار در پی آن است تا ابعاد مختلف انتشار خبر حمایت حزب اسلامی از داعش را مورد واکاوی قرار داده و چرایی چنین اقدامی را به بحث بنشیند.

با سفر یک هیئت عالی‌رتبه امنیتی پاکستان به افغانستان، پیش‌نویس توافقنامه امنیتی بین سازمان امنیت ملی افغانستان و سازمان اطلاعات محرمانه ارتش پاکستان (ISI) در ماه می سال جاری میلادی امضاء شد. بر اساس این توافقنامه دو سازمان به‌منظور مبارزه بهتر با تروریسم با یکدیگر همکاری خواهند کرد.

امضای پیش‌نویس این توافقنامه که به‌صورت محرمانه صورت گرفته بود هفته گذشته افشا شد و باعث اعتراض شمار زیادی از نمایندگان مجلس نمایندگان،  شخصیت‌های مطرح سیاسی و جهادی همچنین سازمان‌های مردم‌نهاد و اجتماعی در افغانستان شد. دامنه این انتقادات به کابینه دولت وحدت ملی نیز کشیده شد و «رحمت‌الله نبیل» رئیس امنیت ملی افغانستان و «حنیف اتمر» مشاور امنیت ملی اشرف غنی پیرامون این مسئله در حاشیه جلسه هیئت دولت به مشاجره پرداختند. در این میان کرزی ـ رییس‌جمهور پیشین افغانستان ـ نیز خواستار لغو این تفاهم‌نامه شده است.

از سوی دیگر هند نیز نسبت به امضای این پیمان امنیتی ابراز نگرانی کرده است. «اجیت دیول» مشاور عالی امنیت ملی هند گفته است که این اقدام بر اساس مفروضات و تصورات اشتباه صورت گرفته زیرا پاکستان در نظر دارد افغانستان را تحت فشار قرار دهد. همچنین اعضای کمیسیون امنیت مجلس نمایندگان افغانستان با احضار رئیس سازمان امنیت ملی این کشور به توافقنامه مذکور واکنش نشان دادند. این نشست که برای بحث و تبادل نظر پیرامون مفاد این پیمان بود، پشت درهای بسته برگزار کردید.

از محتوای دقیق این توافق اطلاعی در دست نیست اما بر اساس اظهار نظر افراد آگاه، انجام عملیات مکمل و هماهنگ علیه طالبان جزء مفاد آن است. «عاصم بجوا»، رییس بخش روابط عمومی ارتش پاکستان در اظهار نظری در شبکه‌های اجتماعی گفته است که این توافق‌نامه شامل اشتراک‌گذاری اطلاعات، عملیات هماهنگ و مکمل اطلاعاتی در دو طرف مرز می‌شود. بر اساس این توافق‌نامه، سازمان‌های اطلاعاتی دو کشور در عملیات علیه تروریسم همکاری می‌کنند. یکی از مفاد مهم این توافق‌نامه، بازپرسی مشترک از مظنونان به ارتکاب اقدامات تروریستی است. هم‌چنین آی.اس.آی ریاست امنیت ملی افغانستان را تجهیز کرده و کارمندان آن را آموزش می‌دهد.

به‌طور خلاصه می‌توان بر اساس اخبار و تحلیل‌های موجود، مواردی از جمله کمک‌های فنی و تکنیکی آی.اس.آی به ریاست عمومی امنیت ملی افغانستان، مبادله اطلاعات میان دو نهاد پیرامون گروه‌های تروریستی (مشخصاً داعش و القاعده)، مبارزه مشترک با جدایی‌طلبی و گروه‌های جدایی‌طلب، مبارزه مشترک دو نهاد با سرویس‌های اطلاعاتی دشمن، فراهم کردن امکان بازجویی زندانیان پاکستانی در افغانستان توسط بازجویان پاکستانی، تعهد آی.اس.آی بر فراهم ساختن تجهیزات مورد نیاز سازمان امنیت ملی افغانستان و نیز ارائه آموزش‌های لازم به نیروهای آن و نهایتاً فراهم آمدن امکانات لازم جهت بازجویی مشترک از شبه‌نظامیان دستگیر شده توسط نهادهای ذی‌ربط در دو کشور را به‌عنوان مهم‌ترین مفاد پیش‌نویس توافقنامه مورد بحث بیان نمود.

ریشه‌هاوپیامدهای ناامنی‌های شمال افغانستان

چهارشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۵۳ ق.ظ

یادداشت تحلیلی در سایت مرکز بین‌المللی مطالعات صلح


افغانستان سال‌هاست که به‌عنوان کانون صدور افراط‌گری، تروریسم و مواد مخدر شناخته می‌شود؛بااین‌حال مدتی است که زمزمه‌های صلح در افغانستان و پایان درگیری دولت وحدت ملی و جریان طالبان به گوش می‌رسد. ازاین‌رو بسیاری به کاهش آلام امنیتی این کشور از گذرگاه صلح دولت و طالبان امیدوار بودند. ظهور جریان‌های نزدیک به داعش و گسترش ناامنی‌ها در شمال افغانستان نشان داد که امید بستن به صلح در کشوری که پایه‌های افراط‌گری در آن مستحکم است، چندان نزدیک به صواب نیست.

در هفته‌های اخیر شاهد گسترش اقدامات تروریستی در مناطق شمال و شمال شرق افغانستان بوده‌ایم. شمال افغانستان که هم‌مرز با منطقه آسیای مرکزی است، عمدتاً شامل شش ولایت بدخشان، تخار، قندوز، بلخ، جوزجان، فاریاب و بادغیس است. ولایات شمالی عموماً از امنیت نسبی بالاتری در میان سایر ولایات افغانستان بهره‌مند بوده‌اند. بااین‌حال در ماه‌های اخیر شاهد گسترش ناامنی در بیش از 10 ولایت شمالی افغانستان هستیم. در بدخشان، هزاران جنگجوی چچنی، ازبک، تاجیکی و طالبان محلی، پایگاه دایر کرده و تعدادی از ولسوالی های بدخشان را به‌شدت ناامن ساخته‌اند. نمایندگان مردم سایر ولایات شمالی افغانستان، مخصوصاً فاریاب، سرپل، قندوز، جوزجان، سمنگان و…در مجلس نیز در گفتگوهای رسانه‌ای خود صراحتاً می‌گویند که برخی ولسوالی های مهم ولایات‌شان در آستانه سقوط به‌دست جنگجویان است. همزمان مقامات فدراسیون روسیه از گسترش ناامنی در این منطقه ابراز نگرانی کرده‌اند. روس‌ها با توجه به‌وجود رگه‌های بنیادگرایی در کشورهای منطقه آسیای مرکزی، از گسترش ناامنی به این کشور که از سویی هم‌مرز با افغانستان و از سویی حاشیه امن و عمق راهبردی آن به‌شمار می‌روند، به‌شدت نگران هستند. در این نگاره سعی خواهد شد تا ریشه‌ها و پیامدهای حوادث اخیر در مناطق شمالی افغانستان مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.

مقاله «سیاست امنیتی فدراسیون روسیه در قبال افغانستان نوین» که با راهنمایی استاد ارجمند جناب آقای دکتر سجادپور انجام شده بود، در شماره 84 فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز دفتر مطالعات سیاسی وزارت خارجه منتشر گردید.

این مقاله که از پایان نامه کارشناسی ارشد اینجانب استخراج شده است، به توصیف و تبیین تعاملات میان فدراسیون روسیه و افغانستان در دوره جدید حیات سیاسی آن یعنی از سال 2001 تا 2014 می پردازد.

امیدوارم این تلاش مورد استفاده دوستان پژوهشگر قرار گیرد.

سفر رییس جمهور غنی به ایران؛ چالش ها و چشم اندازها

چهارشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۱:۳۶ ب.ظ

آقای اشرف غنی رییس جمهور افغانستان، امروز در راس هیئتی بلندپایه ای وارد ایران می شود. این سفر می تواند منظر جدیدی فراروی روابط دو کشور در آینده بگشاید. جمهوری اسلامی ایران از ابتدای انقلاب تاکنون مهاجرین افغان را با آغوش گشاده پذیرفته و همیشه در کنار مردم و دولت افغانستان بوده است و برای بهبود شرایط اقتصادی و امنیتی آن از هیچ تلاشی فروگذار نخواهد کرد. ایران و افغانستان همسایگانی هستند که بیشترین قرابت دینی، زبانی و تاریخی را با یکدیگر دارند؛ از این رو گزافه نیست اگر بگوییم که امنیت و رفاه دو کشور پیوستگی بالایی داشته و ارتقاء امنیت در افغانستان به مثابه بهبود امنیت در مرزهای جمهوری اسلامی ایران تلقی می شود.

به نظر می رسد این سفر نقش مهمی در گسترش روابط دو کشور و حل برخی مناقشات سیاسی که بر روابط دو کشور سایه انداخته است، داشته باشد. مهمترین اتفاقی که می تواند به عنوان دستاورد این سفر محسوب شود، امضا قرارداد جامع امنیتی میان دو کشور است. انعقاد این قرارداد بخش قابل توجهی از نگرانی های امنیتی دو کشور را برطرف خواهد نمود. 

مسئله دیگری که در روابط دو کشور مطرح است، مقوله تولید و قاچاق مواد مخدر در افغانستان است. سرریز تبعات قاچاق مواد افیونی به کشورمان، آسیب های اقتصادی، اجتماعی و انسانی فراوانی را متوجه جمهوری اسلامی ایران نموده است. هرچند مبارزه با مواد مخدر در عالی ترین شکل ممکن توسط کشورمان صورت می گیرد اما مسئله مبارزه با کشت، تولید و فرآوری مخدر علیرغم تبلیغات کشورهای فرامنطقه ای و سازمان های بین المللی، مورد توجه جدی نبوده است. جمهوری اسلامی ایران می تواند در امر ترویج کشت های جایگزین خشخاش در افغانستان نقش فعالی ایفا نماید که نتایج امنیتی و اقتصادی آن در کنار کاهش آسیب های مصرف و قاچاق مواد مخدر درون کشور قابل توجه است.

مهاجرین افغان، مسئله دیگری در روابط دو کشور است. حضور بیش از دو میلیون مهاجر غیرقانونی افغان در کشورمان یکی از چالش های جدی پیش روی دولتمردان است. عدم سازماندهی مهاجران آسیب های امنیتی، اقتصادی و اجتماعی  فراوانی داشته و دارد. بازگشت مهاجران یا لااقل سازماندهی و نظام مند کردن فعالیت آنان در ایران می تواند در سطح سران دو کشور در این سفر مورد بررسی قرار گیرد.

مسئله هیرمند و حقابه ایران از این رود نیز یکی از محورهای مناقشه آمیز در روابط دو کشور محسوب می شود. منطقه سیستان در طول تاریخ از محل آب هیرمند سیراب می شده و حیات اجتماعی و اقتصادی این منطقه بستگی تام به آب این رودخانه دارد. در سال های اخیر به دلایل مختلف ایران از حقابه خود از هیرمند محروم بوده و این امر زندگی اقتصادی و اجتماعی این منطقه را به سمت نابودی برده است. استیفای حقابه ایران و رسیدن به راه حل های منطق و عملی می تواند رونق دوباره ای به کشاورزی، آبزی پروری و زندگی در سیستان ببخشد.

علاوه بر این موارد، رفع موانع گمرکی، گسترش مبادلات اقتصادی میان دو کشور و فعال کردن ظرفیت های اقتصادی کشور جهت کمک به توسعه و پیشرفت افغانستان از جمله انعقاد قرادادهایی به منظور استفاده افغانستان از بندر چابهار می تواند در دستور کار سران قرار گیرد. از آنجا که افغانستان کشوری محصور در خشکی است، استفاده از بندر چابهار جهت واردات و صادرات در باز شدن گره های ژئوپلیتیکی این کشور نقش موثری خواهد داشت و می تواند به توسعه اقتصادی و امنیتی آن کمک به سزایی نماید.

انتظار می رود مسائل فوق که عمده ترین مسائل فیمابین دو کشور هستند مورد توجه مسئولین و سران دو کشور قرار گیرند. در دنیای جدید عمق استراتژیک نه وجود تجهیزات و تاسیسات در دیگر کشورها که عمق دوستی و برادری میان ملت هاست. بی تردید رفع این چالش ها موجب تحکیم دوستی و گسترش برادری میان دو کشور خواهد شد.

 

بیانیه سوئیس؛ افسار پاره برای ما یا آنها؟

دوشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۴۹ ق.ظ

مذاکرات هسته‌ای میان جمهوری‌اسلامی ایران و گروه 1+5، در دومین گام و این بار در لوزان سوییس ادامه یافت و طی آن «راه‌حل‌هایی در مورد مؤلفه‌های مهم برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)» شناسایی شد و نتیجه آن طی یک «بیانیه مطبوعاتی» اعلام گردید. بر این اساس ایران و گروه 1+5 تفاهم کرده‌اند تا بر روی راه‌حل‌هایی که به عادی شدن پرونده هسته‌ای ایران خواهد انجامید، برای حصول به توافق جامع کار کنند. تفاهمات صورت گرفته در سیزدهم فروردین امسال، بستری برای توافق جامع نهایی میان طرفین خواهد بود. ازاین‌رو باید گفت که «بیانیه سوییس» آغاز راهی دشوار برای گروه مذاکره‌کننده هسته‌ای است که باید برای تأمین منافع ملی کشور در برابر زیاده‌خواهی طرف مقابل، تلاش و مقاومت نمایند.

پس از قرائت بیانیه مشترک مطبوعاتی، موافقت‌ها و مخالفت‌های فراوانی در سطوح مختلف صورت گرفت. به‌طور عمده شاهد مخالفت‌هایی در ابعاد داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی هستیم. نخست‌وزیر جنگ‌طلب رژیم صهیونیستی مهم‌ترین مخالف بین‌المللی تفاهمات صورت گرفته است. در سطح منطقه‌ای سران برخی کشورهای عربی منطقه در ادامه سیاست‌های خصمانه خود علیه جمهوری‌اسلامی ایران، به مخالفت با روند توافقات پرداخته‌اند. در سطح داخلی نیز عده‌ای که «دلواپس» منافع ملی هستند، در ایران و ایالات‌متحده آمریکا به تخفیف دستاوردهای مذاکرات هسته‌ای پرداخته و آن‌را با عناوین مختلف مورد هجمه قرار داده‌اند. پیرامون این مسئله و در راستای فهم بهتر آن ذکر نکاتی چند، خالی از لطف نیست.

1- مذاکره اصولاً جریانی است که هر یک از طرفین برای خود منافعی تعریف و برای کسب آن وارد گفتگو می‌شوند. از این منظر مذاکره محل بده ـ بستان سیاسی است که طرفین امتیازاتی داده و در مقابل منافعی کسب می‌کنند. بدیهی است که نمی‌توان انتظار داشت یک‌طرف تمام منافع را ببرد و طرف دیگر دست‌خالی باشد. با این‌حال تجربه چنین مذاکراتی در روابط بین‌الملل وجود دارد. معاهده ورسای 1919، میان دول پیروز جنگ جهانی اول و آلمان به‌عنوان دولت شکست‌خورده مصداق این نوع مذاکره است و نتایج آن نیز مشخص است. بسیاری آغاز جنگ جهانی دوم توسط آلمان را ناشی از تحقیر تاریخی ناشی از معاهده ورسای می‌دانند.

فارغ از نتایج مذاکراتی ازاین‌دست، باید این سؤال را پرسید که آیا چنین مذاکره‌ای در شرایط فعلی قابل انجام است؟ پاسخ حتماً منفی است. هیچ‌یک از طرفین مذاکره در شرایطی نیستند که در بازی با حاصل جمع صفر (برد ـ باخت) شرکت کنند؛ یعنی نه ایران توانایی تحمیل همه خواسته‌های خود به‌طرف مقابل را دارد و نه 1+5 در موقعیتی است که ایران را در گوشه رینگ به پذیرش زیاده‌خواهی‌های خود وادارد. در این شرایط منطق اعتدالی حکم می‌کند که بازی برد ـ برد در دستور کار قرار گیرد. تا طرفین از نتایج مذاکره رضایت داشته باشند.

2- مقامات ایران با این فرض که بازی با حاصل جمع صفر ممکن نیست، پیوسته بر بازی برد ـ برد تأکید داشته‌اند. به این معنا که هیچ‌یک از طرفین در پایان بازی احساس خسارت نکنند. در جانب ایران «برد» می‌تواند مرادف با به رسمیت شناخته شدن فعالیت‌های هسته‌ای کشور، رفع تحریم‌های بین‌المللی و حفظ چارچوب برنامه هسته‌ای باشد. در سوی دیگر رفع نگرانی‌های غرب-ساخته از صلح‌آمیز بودن فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری‌اسلامی ایران می‌تواند احساس برد را در طرف 1+5 به‌وجود آورد. بدیهی است که از این منظر مذاکرات هسته‌ای بازنده‌ای نخواهد داشت و طرفین هر یک به منافعی که در پی آن بوده‌اند خواهند رسید.

2- بر اساس بیانیه سوییس، طرفین مذاکره بر پیگیری راهکارهایی برای حل مناقشه هسته‌ای تفاهم کرده‌اند. در این چارچوب اقدامات ایران مشخصاً در جهت اعتمادسازی بوده و از هیچ‌یک از منافع خود دست نکشیده است. بر این اساس ایران چارچوب برنامه هسته‌ای خود را حفظ کرده و غنی‌سازی را در سطح صنعتی و در سایت نطنز دنبال می‌کند؛ هیچ‌یک از تأسیسات هسته‌ای ایران تعطیل نمی‌شوند؛ تحقیق و توسعه در بالاترین سطح ادامه یافته و مهم‌تر از همه اینکه تمامی تحریم‌های سه‌گانه اعمال‌شده پیرامون برنامه هسته‌ای پس از اجرایی شدن توافق جامع لغو خواهند شد. در این میان تنها لغو تحریم‌های ایالات‌متحده ظاهرا منوط به تأیید آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مبنی بر انجام تعهدات ایران بر اساس مفاد مقرر، شده است.

طرف مقابل اما از مواضع گذشته خود عقب‌نشینی کرده است. در تحریم‌های شش‌گانه صورت گرفته توسط شورای امنیت علیه برنامه هسته‌ای کشورمان بر توقف فعالیت‌ها، برچیده شدن تأسیسات و نابود کردن اماکن تأکید شده بود و در این راستا طرف غربی اصولاً هیچ سطحی از فعالیت برای ایران را نمی‌پذیرفت. به‌علاوه علی‌الدوام از «گزینه های روی میز» ازجمله حمله نظامی سخن می‌گفت. در جریان توافق سوییس آقای «کری» اذعان می‌کند که نمی‌توانیم ملت ایران را به‌زانو درآوریم و «اوباما» می‌گوید که اعمال تحریم‌های بیشتر سبب پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران می‌شود. اما بر اساس راه حل های توافق شده، گروه 1+5 می‌پذیرد که ایران غنی‌سازی صنعتی داشته باشد؛ رآکتور آب‌سنگین اراک، آب‌سنگین باقی بماند؛ تحریم‌های اعمال‌شده علیه برنامه هسته‌ای ایران لغو شوند؛ و تحقیق توسعه هسته‌ای ادامه یابد.

بر این اساس جمهوری‌اسلامی ایران توانسته است در جریان مذاکرات با 1+5، علیرغم زورگویی‌ها و زیاده‌خواهی‌های طرف غربی غنی‌سازی صنعتی را در سطحی قابل‌قبول حفظ کند، طرف مقابل را به لغو تحریم‌های غیرقانونی و ناعادلانه مجاب کرده، چارچوب فعالیت‌های هسته‌ای را حفظ نموده و همه تأسیسات خود را فعال نگاه دارد. به‌بیان‌دیگر ایران بر تمامی اصول و محورهای اصلی خود اصرار داشته و توانسته است در جریان مذاکرات از حقوق ملت در مقابل زورگویی‌های طرف مقابل دفاع نماید و خط قرمزهای خود را به‌طرف مقابل بقبولاند؛ و این‌طرف مقابل است که در برابر منطق صحیح مذاکره‌کنندگان که برخاسته از انقلاب اسلامی است، ناگزیر از عقب‌نشینی و پذیرش چارچوب‌های مدنظر جمهوری‌اسلامی ایران شده‌اند.

4- گروه مذاکره‌کننده جمعی از مجرب‌ترین و متعهدترین دیپلمات‌ها و کارشناسان کشور هستند. آقای دکتر ظریف به‌عنوان مسئول گروه، دیپلماتی ورزیده، باتجربه، متعهد، متدین و دارای احترام بین‌المللی است که تسلط فوق‌العاده‌ای بر حقوق و روابط بین‌الملل دارند. آقای دکتر عراقچی و دیگر اعضا نیز هر یک سابقه طولانی فعالیت‌های دیپلماتیک را در کارنامه خود دارند. علاوه بر این، مذاکره‌کنندگان از آراء صاحب‌نظرانی مانند آقای دکتر ممتاز بهره‌مند هستند که یکی از وزنه‌های حقوق بین‌الملل در داخل و خارج از کشور محسوب می‌شوند. به این‌ها باید مشاوره صاحب‌نظران دیگر در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و فنی را نیز اضافه کرد. اعتماد به این جمع کارشناسی که از تاییدات و رهنمودهای مقام معظم رهبری بهره‌مند هستند، دور از منطق به‌نظر نمی‌رسد.

5- نقادی و «دلواپسی» منافاتی با اعتماد به «فرزندان انقلاب» ندارد اما باید میان انتقاد به عملکرد گروه هسته‌ای و تخفیف دستاوردهای آنان تفکیک قائل شد. در واقع باید گفت که انتقاد به عملکرد مذاکره‌کنندگان آن‌هم با اتکا به «فکت شیت آمریکایی» و تخفیف دستاوردهای آنان چندان صحیح نیست و می تواند منجر به تشویش ذهن مردم شود که در این‌صورت «نقد مشفقانه» که حتماً هدف منتقدین است، موضوعیت نخواهد داشت. در چنین شرایطی برای پاسخ دادن به انتقادات مطرح‌شده باید وارد جزئیات مذاکره شد که این امر در شرایط فعلی که مذاکرات در جریان است، ممکن است راهبردهای مذاکره‌کنندگان برای طرف غربی را افشاء و کار را برای گروه مذاکره‌کننده در مسیر دشوار پیش رو سخت‌تر کند.

6- بیانیه سوییس مخالفت نتانیاهو، سران برخی کشورهای منطقه، جنگ‌طلبان و دست راستی‌های آمریکا و کسانی مانند بنی‌صدر را برانگیخته است. اگر عصبانیت واقعی دشمنان از عملکردمان ملاک تشخیص رفتار صحیح است، به‌نظر می‌رسد توصیف دستاوردهای جمهوری‌اسلامی ایران در مذاکرات اخیر با عنوان «اسب زین شده را دادهایم و افسار پاره تحویل گرفتهایم»، رفتن به راه ناصواب باشد. خوب است در کنشگری سیاسی میان «فراگردهای سیاسی داخلی» و «منافع ملی» تمیز داده و در شب عزای سران جنگ‌طلب آمریکا و رژیم صهیونیستی، همراه با مردم مقاوم کشورمان شادمان باشیم و فراموش نکنیم که رعایت انصاف و عدالت به تقوا نزدیک‌تر است.


1- پیوند این مطلب در بهارنیوز

2- پیوند این مطلب در فرجام نیوز

3- پیوند این مطلب در قدس آنلاین

4- پیوند این مطلب در فرارو

5- پیوند این مطلب در تابناک

 

آنچه البته به جایی نرسد...

شنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۵۶ ق.ظ

انقلاب اسلامی ایران با رهبری امام راحل عظیم‌الشأن (ره) به پیروزی رسید و طومار 2500 ساله پادشاهی در این سرزمین را در هم پیچید. پس از امام نیز انقلاب اسلامی در سایه رهبری مقام معظم رهبری (حفظه‌ا...) به حیات خویش ادامه داده است و به یاری خدا تا قیام امام عصر (عج) ادامه خواهد یافت. در طول بیش از سه دهه از عمر پر برکت انقلاب، امام راحل و رهبری معظم انقلاب پیاپی بر رمز پیروزی و استمرار انقلاب تأکید کرده‌اند و آن چیزی جز حضور و پایداری مردم بر اصول انقلاب نبوده است. یکی از مصادیق این امر نیز حضور باشکوه مردم در انتخابات خرداد 1392 بود که در آن صفحه جدیدی در تاریخ انقلاب اسلامی ورق خورد و انتخاب مردم، مناسبات ملی و محاسبات بین‌المللی را دگرگون ساخت و به یاری خدا ابعاد دیگری از این دگرگونی در آینده آشکار خواهد شد. ازاین‌روست که مردم در انقلاب اسلامی ایران جایگاه ویژه‌ای داشته و دارند، تا آنجا که امام امت فرمود «به من خدمتگزار بگویند بهتر از رهبر است».

 مراد از ذکر این مقدمه آن بود که بگویم همان‌گونه که مردم و مطالبات آن‌ها در منظر رهبران نظام اهمیت دارد، در منظر مسئولین و کارگزاران کشور نیز باید اولویت داشته باشد. به‌ویژه اینکه از کارگزاران دولت تدبیر و امید، حفظ کرامت و بلکه تکریم مردم بیش از پیش انتظار می‌رود. ضمن اینکه باید دانست مردمی که در صحنه‌های مختلف انقلاب وظایف خویش را به‌خوبی و به احسن وجه انجام داده‌اند، نه مستحق که شایسته تکریم و تعظیم و خدمت هستند.

 

روی سخن این نوشتار ابتدا با خودم به‌عنوان یک مسلمان و سپس با همه برادران عزیزی است که بی‌شک با تمام وجود کمر به خدمت خالصانه و متواضعانه به‌نظام و مردم شریف بسته‌اند و یادآوری این نکته است که «الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَیرِ»؛ آن‌هم به‌قاعده «وَ ذَکرْ فَإِنَّ الذِّکرَی تَنفَعُ الْمُؤْمِنِینَ». و اما بعد...

 

مسئله فولاد قاینات و حواشی آن مدتی است که مردم بخش نیمبلوک را نگران کرده است و ظاهراً امام‌جمعه محترم شهر خضری دشت‌بیاض ـمرکز بخش نیمبلوک ـ نیز این مطلب را در خطبه‌های نماز جمعه مورد تأکید قرار داده‌اند.

صورت‌مسئله این است: در میان بخش قابل‌توجهی از مردم بخش که اکثر قریب به‌اتفاق آنان کشاورز و دامدار هستند، این نگرانی به‌وجود آمده است که با راه‌اندازی مجموعه عظیم فولاد قاینات و به‌تبع آن برداشت آب مورد نیاز این پروژه از سفره‌های آب زیرزمینی، کشاورزی و دامداری آنان به‌مرور با مشکلاتی مواجه خواهد شد. این ظن ـ درست یا نادرست ـ با مصادیق عینی از جمله خشک‌سالی‌های پیاپی که بیش از یک دهه گریبان‌گیر منطقه شده و نیز سهمیه‌بندی آب استخراجی از چاه‌های کشاورزی توسط نهادهای ذی‌ربط و عوامل دیگر بیش‌ازپیش تقویت شده است. در این میان ارقامی نیز از عمق چاه و میزان استخراج آب برای این پروژه در میان مردم رد و بدل می‌شود که بر نگرانی‌های پیش‌گفته می‌افزاید.

نگارنده چندان در جریان مسیرهای پیگیری شده در جهت ابراز این نگرانی نیست اما بر اساس خبر منتشره در تاریخ سی‌ام بهمن‌ماه 1393 به شماره «40811» در پایگاه خبری تحلیلی خاورستان، جمعی از مردم در مقابل بخشداری نیمبلوک در اعتراض به مسائلی پیرامون برداشت آب تجمع کرده‌اند. متعاقب آن در اول اسفندماه جاری مصاحبه‌ای از رییس سازمان صنعت، معدن و تجارت (به شماره 40960) منتشر شد که نگرانی‌های مردم را با ذکر دلایلی بی‌مورد دانسته بود. در این رابطه ذکر چند نکته خالی از لطف نیست:

 

  1. همان‌طور که در مقدمه این نوشتار بیان شد، پاسخگویی به مطالبات مردم بر اساس قواعد قانونی، عقلی، شرعی و سیاسی وظیفه مسئولین و حق مردم است و سرعت پاسخگویی ریاست محترم سازمان، ستودنی و قابل‌تقدیر است.
  2. مردم منطقه به هر دلیل و درست یا نادرست از آینده نگران‌اند. این نگرانی با بررسی‌های کارشناسی یا ارائه توضیحاتی به مسئولین محلی یا در مواجهه نزدیک و صمیمی با مردم قابل رفع و حل است. هر چند مصاحبه رسانه‌ای در پاسخگویی به این نگرانی‌ها و سرعت واکنش به آن ارزشمند است، به‌نظر نگارنده برقراری ارتباط نزدیک‌تر و بلکه مستقیم، هم مؤثرتر است و هم به نزدیکی مردم و حاکمیت اسلامی کمک خواهد کرد.
  3. رییس محترم سازمان تأکید نموده‌اند که بیش از 92% مصرف آب استان به بخش کشاورزی اختصاص دارد و تنها 0.4% (چهار دهم درصد) آن در حوزه صنعت استفاده می‌شود. به فرض دقت این آمار باز هم این پاسخ آبی بر آتش نگرانی مردم نخواهد بود؛ چه اینکه سهم حوزه صنعت در استان نباید لزوماً از دشت تشنه نیمبلوک تأمین شود. منطقه‌ای که دو شرکت سهامی زراعی خضری و اسلام‌آباد را در خود جای‌داده و بخش قابل توجهی از غله استان و حتی کشور و قسمت معتنابهی از نیاز استان به فرآورده‌های لبنی و پروتئینی را مرتفع می‌سازد. ضمن اینکه کشت یکپارچه و مکانیزه‌ای که در این منطقه و در قالب شرکت‌های مذکور صورت گرفته است، الگوی مطلوب کشاورزی در کشور و دنیا محسوب می‌شود.به‌علاوه مردم این دیار قرن‌هاست که روزی خود را از زمین و در میان سنگلاخ دشت جستجو کرده‌اند و در سالیان اخیر که آسمان بر مردمان خِّست ورزیده، امید به خوان پنهان الهی بسته‌اند. کشاورزی فرهنگ و مَمَرّ اعاشه غالب مردم این بخش و استان است و به فرض وجود اراده برای تغییر این روند، فرآیند صنعتی شدن نباید به قیمت نگرانی مردم از نابودی ممر درآمدشان به‌پیش رود. البته تأکید درست ایشان بر مدیریت منابع آب امری کاملاً درست و به‌جاست که باید توسط مردم و مسئولین ذی‌ربط به جد پیگیری شود.
  4. آقای دکتر حقیقی تأکید کرده‌اند که مردم نباید جلوتر از زمان حرکت و قضاوت کنند و به‌عبارتی پیش از مرگ واویلا. پرهیز از پیش‌داوری و قضاوت سخن به‌جایی است؛ اما وقتی سخن از نگرانی بر سَرِ حیات و ممات یا تحولات غیرقابل‌پیش‌بینی در معیشت مردم در میان باشد، وجود این قضاوت‌ها چندان عجیب نیست. به اعتقاد نگارنده راه نزدیک و منطقیِ حلِ قضاوت‌های احتمالاً نادرست، ارائه توضیح به مردم و یا مسئولین مربوطه به‌ویژه امام‌جمعه محترم است تا به‌تدریج این نگرانی‌ها رفع و قضاوت‌های نادرست از میان برود ـ البته اگر این اقدام پیش‌تر صورت گرفته، شایسته تحسین و سپاس است.
  5. خوشبختانه مردم بخش نیمبلوک همچون سایر هم‌وطنانمان فهیم، صبور و صاحب درک بالا هستند و نه‌تنها با راه‌اندازی صنعت مخالف نیستند بلکه از این امر مبارک استقبال هم می‌کنند. مسئله ساده است؛ آن‌ها نگران‌اند که این صنعت که خیلی هم با آن مأنوس نیستند، کشاورزی را که سنت هزاران ساله آن‌هاست، از میان ببرد. ازاین‌روست که می‌گویند «از طلا گشتن پشیمان گشته‌ایم...» و اگر به لحاظ کارشناسی این نگرانی وجود نداشته باشد، طبیعتاً هر فرد و اجتماعی از پیشرفت و ترقی خوشحال خواهد شد نه ناراحت.

جناب آقای دکتر حقیقی؛

مردم خوب می‌دانند که دولت جدید نه عامل موجبه که میراث‌دار بسیاری از مشکلات است و بیان همین مسئله و متعهد شدن به حل نگرانی مردم پیرامون مسئله فولاد ـ با فرمولی که هم مطالبات و منافع آنها و هم ارزش سرمایه‌گذاری عظیم انجام‌شده در دشت نیمبلوک را لحاظ کند ـ مردم را به یاری خدا قانع کرده و موجبات ترقی و تعالی این منطقه و میهن عزیزمان را فراهم خواهد کرد. یافتن این فرمول از نماینده دانشمند مردم قاینات در مجلس شورای اسلامی و مسئولین توانمند و کاردان دولت تدبیر و امید انتظار می رود.

و باز هم افغانستان...

سه شنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۳، ۰۱:۲۳ ب.ظ
بعد از مدت ها بازگشتم.

پس از فراغت از امتحانات ترم چهارم کار نگارش رساله پایان دوره کارشناسی ارشد را آغاز کردم و به یاری خدا بیست و سوم شهریور ماه جاری موفق به دفاع شدم. هرچند کار شناسایی، مطالعه و ترجمه منابع را از بهمن گذشته آغاز کرده بودم و فکر می کردم نگارش رساله با این وصف کار مشکلی نباشد، با این وجود یک بازه دوماهه صرفا به طور کامل درگیر نگارش بودم و بسیار انرژی بر و طاقت فرسا بود. با این حال به یاری خدا و هدایت اساتید محترم کار به سرانجام رسید.

عنوان رساله «سیاست امنیتی فدراسیون روسیه در قبال افغانستان (2001-2014)» بود که زحمت راهنمایی آن را آقای دکتر سجادپور بر عهده داشتند و در شرایط فوق العاده سخت، صمیمانه مرا مورد لطف قرار دادند. مشاور رساله هم آقای دکتر کرمی بودند که در روند کار از نظرات شان بسیار بهره بردم. شکر خدا آخرین نمره دوره ارشد را هم توانستم به طور کامل اخذ کنم.

در دوره ای که در به در به جستجوی منابع برای شناسایی ابعاد مختلف پایان نامه بودم، به فراخور موضوع رساله با برادران افغان زیادی ارتباط گرفتم و انصافا روزنه جدیدی به افغانستان پیش رویم گشوده شد. معمولا ما ایرانی ها افغانستان و افغان ها را با کارگران افغان یا بریده های گاه و بیگاه روزنامه ها از حوادثی که یک طرف آن برخی افغان های مهاجر هستند می شناسیم. برای کسانی که با افغان ها آشنایی دارند، این یک تقلیل گرایی آزار دهنده و ناصواب است.

برخی از دانشگاهیان افغان واقعا نخبه و باهوشند و البته بسیار با استعداد. بعضی از این برادران و خواهران در کنکور سراسری ایران رتبه های برتر را کسب می کنند یا در حین تحصیل جزو دانشجویان ممتاز هستند. برخی از آنها شاعران توانمندی هستند و معمولا یک پرس و جوی سرسری شما را به نخبگان با استعداد، دوست داشتنی، خوش برخورد و خوش لهجه افغان می رساند. یکی از جذاب ترین نکات برای من در مواجهه با برادران افغان، لهجه زیبای دری است که نزد آنان دست نخورده باقی مانده است. اینها را گفتم که بگویم جامعه مهاجرین افغان را باید از نو بشناسیم.

این روی خوش سکه است. روی بد ماجرا هم چند روز پیش از گوشه ای برون آمد. کلیپی در فضای مجازی پخش شد که احتمالا برای جامعه افغان و بسیاری از ایرانیان دردناک باشد. از اینرو یادداشتی نوشتم که به مهاجرین افغان بگویم که اشتباهات فردی قابل تعمیم به همه مردم ایران و نظام مظلوم جمهوری اسلامی و رهبری معظم آن نیست و این اتفاق تلخ بی تردید محکوم است.


خطای فردی؛ هزینه‌تراشی ملی


مردم شریف افغانستان که برادران دینی و فرهنگی ما ایرانیان هستند، به طور مشخص از آغاز تهاجم نظامی اتحاد جماهیر شوروی، به کشورهای همسایه از جمله ایران پناه آورده و بسیاری از آنان در کشورمان ماندگار شده‌اند. بر اساس اعلام نماینده مقام معظم رهبری در امور افغانستان، امروزه حدود 9000 طلبه و بیش از 10000 دانشجوی افغان در ایران مشغول به تحصیل‌اند و تعدادی که اندک هم نیست، با تابعیت افغان به صورت قانونی یا غیرقانونی به کشورمان رفت و آمد دارند.

جمهوری اسلامی از ابتدای شکل گیری تاکنون هزینه مادی و معنوی فراوانی برای پناهجویان افغان پرداخته و سیاست کلی تکریم مهاجران را در دستور کار خود قرار داده است. اخیراً از مقام معظم رهبری نقل شده است که «آقا نه تنها می‌گویند مهاجرین را رعایت  کنید بلکه خواستار تکریم آن‌ها هم هستند. تکریم بالاتر از رعایت قانون است. بالاتر از احترام است». علیرغم این توصیه ها چند روزی است کلیپی در فضای مجازی انتشار یافته که هر بیننده ای را آزار می‌دهد. در این قطعه تصویری ـ که اصالت و صحت آن تاکنون به تأیید نرسیده ـ ظاهراً یکی از مأمورین انتظامی، رفتارهای به شدت تحقیرآمیزی با مهاجرین افغان داشته، از این صحنه ها تصویربرداری کرده و به هر ترتیب این روزها در فضای سایبر دست به دست می‌شود. پیرامون این موضوع ذکر نکاتی چند، خالی از لطف نیست:

1-جمهوری اسلامی و رهبران و مدیران ارشد آن از ابتدای شکل گیری نظام، مهاجرین مسلمان و به ویژه مهاجرین افغان را با آغوش باز پذیرفته و تکریم نموده‌اند تا آنجا که برادران افغان عمدتاً نه در اردوگاه های مهاجرین بلکه در میان ایرانیان زندگی کرده‌اند. سیاست نظام سیاسی بر رفع موانع زندگی مهاجرین بوده و به گواه شواهد، روز به روز از مشکلات زندگی آنان در خاک جمهوری اسلامی کاسته شده است. غرض آنکه دولتمردان جمهوری اسلامی کوشیده‌اند تا در حد امکان تسهیلات زندگی مهاجرین در دوران ناامنی افغانستان را کاهش دهند و آنجا که مشکلاتی وجود داشته، لابد اجتناب ناپذیر بوده است.

2-زشتی رفتار صورت گرفته با مهاجرین افغان در کلیپ مورد بحث هیچ جای تردید ندارد و به فرض اینکه افراد مذکور مهاجرین غیر قانونی بوده و بازداشت شده بودند، مجوز رفتار غیرانسانی، تحقیر آمیز و زننده مذکور فراهم نمی‌آورد. بی تردید رفتار مأمور در آن فیلم نادرست بوده و با سیاست های کلی نظام، توصیه های مقام معظم رهبری و رویکرد مسئولین ناسازگار است.

3-فرهنگ ایرانیان مملو از مهرورزی، مهمان نوازی و مظلوم دوستی است یا لااقل در آن غالباً نشانی از تحقیر و تمسخر دیگران وجود ندارد. رفتار صورت گرفته با مهاجرین بازداشت شده که در میان آنان افراد میانسال و مسن نیز حضور دارند، نشان دهنده افول اخلاقی و فرهنگی در زوایای مغفول جامعه است. البته تعمیم این امر به کل مردم ایران یا حتی مأمورین نظامی امری به دور از صواب است لکن رفتارهایی از این دست نشانه ها و زنگ خطرهایی است که بی توجهی به آن‌ها می‌تواند عواقب وخیم اجتماعی و فرهنگی داشته باشد.

4-کلیپ پخش شده ـ به فرض صحت ـ ضربه مهلکی به اعتماد عمومی مردم افغانستان نسبت به دولت جمهوری اسلامی ایران به عنوان پناهگاهی امن و همیشگی وارد می‌کند. اتفاقی که سرمایه اجتماعی اندوخته شده ورای مرزهای جمهوری اسلامی را که با هزینه گزاف بدست آمده است را ویران می‌کند. اتفاقاتی از این جنس هرچند فردی است اما در نبرد رسانه ای علیه جمهوری اسلامی ایران، دستمایه تبلیغ علیه نظام و اتهام زنی بیگانگان و هدررفت تلاش های بیش از سه دهه کشور در قبال مهاجرین افغان است.

5-در شرایط جدید که نگاه سیاست خارجی کشور بیش از پیش بر همسایگان و جهان اسلام متمرکز است، رفتارهای این چنینی می‌تواند مانعی در مسیر گسترش روابط سیاسی با کشور افغانستان که اشتراکات دینی، فرهنگی و جغرافیایی فراوانی با آن داریم، شود و فرصت بازیگری فعال‌تر در این کشور به منظور تخفیف ناامنی و گسترش ثبات را از جمهوری اسلامی سلب یا این امر را مشکل تر کند.

با آنچه گفته شد انتظار می‌رود که مسئولین ذیربط با سرلوحه قرار دادن منویات مقام معظم رهبری، به نظام مند کردن قوانین مهاجرت، اطلاع رسانی آن‌ها و در صورت نیاز برخورد قانونی و منطقی با نقض قوانین اهتمام و با ارائه آموزش های لازم به مامورینی که در معرض مواجهه با مهاجرین و پناهجویان هستند، از تکرار حوادثی از این دست که بسیار فراتر از خطاهای شخصی است، پیشگیری نمایند. بدیهی است شناسایی و توبیخ عاملان این امر اقدامی حداقلی در جهت ممانعت از تکرار رفتارهای مشابه در آینده خواهد بود.