خرد خام

نوشته های محمد تقی جهانبخش

خرد خام

نوشته های محمد تقی جهانبخش

خرد خام

محمد تقی جهانبخش - کارشناس ارشد مطالعات منطقه ای

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سیاست امنیتی فدراسیون روسیه در قبال افغانستان» ثبت شده است

مقاله «سیاست امنیتی فدراسیون روسیه در قبال افغانستان نوین» که با راهنمایی استاد ارجمند جناب آقای دکتر سجادپور انجام شده بود، در شماره 84 فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز دفتر مطالعات سیاسی وزارت خارجه منتشر گردید.

این مقاله که از پایان نامه کارشناسی ارشد اینجانب استخراج شده است، به توصیف و تبیین تعاملات میان فدراسیون روسیه و افغانستان در دوره جدید حیات سیاسی آن یعنی از سال 2001 تا 2014 می پردازد.

امیدوارم این تلاش مورد استفاده دوستان پژوهشگر قرار گیرد.

و باز هم افغانستان...

سه شنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۳، ۰۱:۲۳ ب.ظ
بعد از مدت ها بازگشتم.

پس از فراغت از امتحانات ترم چهارم کار نگارش رساله پایان دوره کارشناسی ارشد را آغاز کردم و به یاری خدا بیست و سوم شهریور ماه جاری موفق به دفاع شدم. هرچند کار شناسایی، مطالعه و ترجمه منابع را از بهمن گذشته آغاز کرده بودم و فکر می کردم نگارش رساله با این وصف کار مشکلی نباشد، با این وجود یک بازه دوماهه صرفا به طور کامل درگیر نگارش بودم و بسیار انرژی بر و طاقت فرسا بود. با این حال به یاری خدا و هدایت اساتید محترم کار به سرانجام رسید.

عنوان رساله «سیاست امنیتی فدراسیون روسیه در قبال افغانستان (2001-2014)» بود که زحمت راهنمایی آن را آقای دکتر سجادپور بر عهده داشتند و در شرایط فوق العاده سخت، صمیمانه مرا مورد لطف قرار دادند. مشاور رساله هم آقای دکتر کرمی بودند که در روند کار از نظرات شان بسیار بهره بردم. شکر خدا آخرین نمره دوره ارشد را هم توانستم به طور کامل اخذ کنم.

در دوره ای که در به در به جستجوی منابع برای شناسایی ابعاد مختلف پایان نامه بودم، به فراخور موضوع رساله با برادران افغان زیادی ارتباط گرفتم و انصافا روزنه جدیدی به افغانستان پیش رویم گشوده شد. معمولا ما ایرانی ها افغانستان و افغان ها را با کارگران افغان یا بریده های گاه و بیگاه روزنامه ها از حوادثی که یک طرف آن برخی افغان های مهاجر هستند می شناسیم. برای کسانی که با افغان ها آشنایی دارند، این یک تقلیل گرایی آزار دهنده و ناصواب است.

برخی از دانشگاهیان افغان واقعا نخبه و باهوشند و البته بسیار با استعداد. بعضی از این برادران و خواهران در کنکور سراسری ایران رتبه های برتر را کسب می کنند یا در حین تحصیل جزو دانشجویان ممتاز هستند. برخی از آنها شاعران توانمندی هستند و معمولا یک پرس و جوی سرسری شما را به نخبگان با استعداد، دوست داشتنی، خوش برخورد و خوش لهجه افغان می رساند. یکی از جذاب ترین نکات برای من در مواجهه با برادران افغان، لهجه زیبای دری است که نزد آنان دست نخورده باقی مانده است. اینها را گفتم که بگویم جامعه مهاجرین افغان را باید از نو بشناسیم.

این روی خوش سکه است. روی بد ماجرا هم چند روز پیش از گوشه ای برون آمد. کلیپی در فضای مجازی پخش شد که احتمالا برای جامعه افغان و بسیاری از ایرانیان دردناک باشد. از اینرو یادداشتی نوشتم که به مهاجرین افغان بگویم که اشتباهات فردی قابل تعمیم به همه مردم ایران و نظام مظلوم جمهوری اسلامی و رهبری معظم آن نیست و این اتفاق تلخ بی تردید محکوم است.


خطای فردی؛ هزینه‌تراشی ملی


مردم شریف افغانستان که برادران دینی و فرهنگی ما ایرانیان هستند، به طور مشخص از آغاز تهاجم نظامی اتحاد جماهیر شوروی، به کشورهای همسایه از جمله ایران پناه آورده و بسیاری از آنان در کشورمان ماندگار شده‌اند. بر اساس اعلام نماینده مقام معظم رهبری در امور افغانستان، امروزه حدود 9000 طلبه و بیش از 10000 دانشجوی افغان در ایران مشغول به تحصیل‌اند و تعدادی که اندک هم نیست، با تابعیت افغان به صورت قانونی یا غیرقانونی به کشورمان رفت و آمد دارند.

جمهوری اسلامی از ابتدای شکل گیری تاکنون هزینه مادی و معنوی فراوانی برای پناهجویان افغان پرداخته و سیاست کلی تکریم مهاجران را در دستور کار خود قرار داده است. اخیراً از مقام معظم رهبری نقل شده است که «آقا نه تنها می‌گویند مهاجرین را رعایت  کنید بلکه خواستار تکریم آن‌ها هم هستند. تکریم بالاتر از رعایت قانون است. بالاتر از احترام است». علیرغم این توصیه ها چند روزی است کلیپی در فضای مجازی انتشار یافته که هر بیننده ای را آزار می‌دهد. در این قطعه تصویری ـ که اصالت و صحت آن تاکنون به تأیید نرسیده ـ ظاهراً یکی از مأمورین انتظامی، رفتارهای به شدت تحقیرآمیزی با مهاجرین افغان داشته، از این صحنه ها تصویربرداری کرده و به هر ترتیب این روزها در فضای سایبر دست به دست می‌شود. پیرامون این موضوع ذکر نکاتی چند، خالی از لطف نیست:

1-جمهوری اسلامی و رهبران و مدیران ارشد آن از ابتدای شکل گیری نظام، مهاجرین مسلمان و به ویژه مهاجرین افغان را با آغوش باز پذیرفته و تکریم نموده‌اند تا آنجا که برادران افغان عمدتاً نه در اردوگاه های مهاجرین بلکه در میان ایرانیان زندگی کرده‌اند. سیاست نظام سیاسی بر رفع موانع زندگی مهاجرین بوده و به گواه شواهد، روز به روز از مشکلات زندگی آنان در خاک جمهوری اسلامی کاسته شده است. غرض آنکه دولتمردان جمهوری اسلامی کوشیده‌اند تا در حد امکان تسهیلات زندگی مهاجرین در دوران ناامنی افغانستان را کاهش دهند و آنجا که مشکلاتی وجود داشته، لابد اجتناب ناپذیر بوده است.

2-زشتی رفتار صورت گرفته با مهاجرین افغان در کلیپ مورد بحث هیچ جای تردید ندارد و به فرض اینکه افراد مذکور مهاجرین غیر قانونی بوده و بازداشت شده بودند، مجوز رفتار غیرانسانی، تحقیر آمیز و زننده مذکور فراهم نمی‌آورد. بی تردید رفتار مأمور در آن فیلم نادرست بوده و با سیاست های کلی نظام، توصیه های مقام معظم رهبری و رویکرد مسئولین ناسازگار است.

3-فرهنگ ایرانیان مملو از مهرورزی، مهمان نوازی و مظلوم دوستی است یا لااقل در آن غالباً نشانی از تحقیر و تمسخر دیگران وجود ندارد. رفتار صورت گرفته با مهاجرین بازداشت شده که در میان آنان افراد میانسال و مسن نیز حضور دارند، نشان دهنده افول اخلاقی و فرهنگی در زوایای مغفول جامعه است. البته تعمیم این امر به کل مردم ایران یا حتی مأمورین نظامی امری به دور از صواب است لکن رفتارهایی از این دست نشانه ها و زنگ خطرهایی است که بی توجهی به آن‌ها می‌تواند عواقب وخیم اجتماعی و فرهنگی داشته باشد.

4-کلیپ پخش شده ـ به فرض صحت ـ ضربه مهلکی به اعتماد عمومی مردم افغانستان نسبت به دولت جمهوری اسلامی ایران به عنوان پناهگاهی امن و همیشگی وارد می‌کند. اتفاقی که سرمایه اجتماعی اندوخته شده ورای مرزهای جمهوری اسلامی را که با هزینه گزاف بدست آمده است را ویران می‌کند. اتفاقاتی از این جنس هرچند فردی است اما در نبرد رسانه ای علیه جمهوری اسلامی ایران، دستمایه تبلیغ علیه نظام و اتهام زنی بیگانگان و هدررفت تلاش های بیش از سه دهه کشور در قبال مهاجرین افغان است.

5-در شرایط جدید که نگاه سیاست خارجی کشور بیش از پیش بر همسایگان و جهان اسلام متمرکز است، رفتارهای این چنینی می‌تواند مانعی در مسیر گسترش روابط سیاسی با کشور افغانستان که اشتراکات دینی، فرهنگی و جغرافیایی فراوانی با آن داریم، شود و فرصت بازیگری فعال‌تر در این کشور به منظور تخفیف ناامنی و گسترش ثبات را از جمهوری اسلامی سلب یا این امر را مشکل تر کند.

با آنچه گفته شد انتظار می‌رود که مسئولین ذیربط با سرلوحه قرار دادن منویات مقام معظم رهبری، به نظام مند کردن قوانین مهاجرت، اطلاع رسانی آن‌ها و در صورت نیاز برخورد قانونی و منطقی با نقض قوانین اهتمام و با ارائه آموزش های لازم به مامورینی که در معرض مواجهه با مهاجرین و پناهجویان هستند، از تکرار حوادثی از این دست که بسیار فراتر از خطاهای شخصی است، پیشگیری نمایند. بدیهی است شناسایی و توبیخ عاملان این امر اقدامی حداقلی در جهت ممانعت از تکرار رفتارهای مشابه در آینده خواهد بود.

حادثه گروگان‌گیری در مرزهای شرقی کشور، واقعیتی تلخ بود که بیش از دو ماه به طول انجامید و علیرغم اینکه در ایام نوروز، ذائقه مردم عزیزمان را تلخ کرد اما پایانی نسبتاً خوشایند داشت که امید می‌رود با زنده بودن گروهبان جمشید دانایی فر این ماجرا ختم به خیر شود.

ماجرا به هفدهم بهمن ماه سال گذشته باز می‌گردد که پنج مرزبان ایرانی در منطقه «جکیگور» استان سیستان و بلوچستان ربوده شدند. دو روز بعد گروهکی موسوم به «جیش‌العدل» با انتشار تصاویر آنان، مسئولیت این اقدام تروریستی را بر عهده گرفت.

 با گذشت چند روز، گروهک مطالباتی مطرح نمود که نشان می‌داد میل و عجله چندانی برای شهادت مرزبانان ایرانی ندارد. از این‌رو تلاش‌های دیپلماتیک، امنیتی ـ اطلاعاتی و نیز میانجیگری‌های محلی با گروهک جیش‌العدل آغاز شد.

در این میان تحرکات ارزشمندی نیز توسط فعالان سایبری صورت گرفت. حاصل این تلاش‌ها کمپینی بین‌المللی با بیش از یک میلیون امضا برای آزادی مرزبانان ایرانی بود. نامه نگاری وزیر امور خارجه کشورمان با دبیر کل سازمان ملل و تقاضا برای ثبت آن به عنوان سند رسمی این سازمان را نیز می‌توان حرکتی در جهت بین‌المللی کردن موضوع ارزیابی کرد.

در جریان تلاش‌های صورت گرفته از جانب دولت ایران، گروهک مذکور در سوم فروردین ماه جاری طی بیانیه ای خبر از شهادت گروهبان جمشید دانایی فر داد ـ خبری که تاکنون سندی برای اثبات آن ارائه نشده و احتمال می‌رود که این مرزبان ایرانی هنوز زنده بوده و برای چانه زنی گروهک با کشورمان مورد استفاده تروریست‌ها قرار گیرد- و تهدید کرد که در صورت عدم برآورده شدن شروط، روز سیزدهم فروردین یکی دیگر از مرزبانان را به شهادت خواهد رساند.

انتشار این خبر منجر به بروز موجی از خشم عمومی شد و تجمعاتی مقابل نمایندگی‌های سیاسی دولت پاکستان با هدف اعمال فشار جهت همکاری برای آزادی مرزبانان ایرانی برگزار شد.
به علاوه رایزنی‌های دولتی و ریش سفیدان محلی و علمای اهل سنت به ویژه مولوی عبدالحمید شدت یافت و موجب شد تا گروهک بپذیردکه تا پایان مذاکرات به مرزبان‌ها آسیبی نرساند.

نهایتاً با پیگیری‌های صورت گرفته، مسئله تا حدود زیادی مرتفع شده است. البته هر چند چهار تن از سربازان از دست گروهک تروریستی موسوم به جیش‌العدل بدون برآورده شدن مطالبات آنان رهایی یافته و به آغوش گرم خانواده‌هایشان بازگشته‌اند، اما هنوز سرنوشت گروهبان جمشید دانایی فر در هاله ای از ابهام قرار دارد.

به نظر می‌رسد آنچه از خلال این حوادث شایسته توجه جدی است، عبرت‌های این ماجراست که می‌بایست با دقت نظر و تجزیه و تحلیل صحیح، راه‌گشای آینده و مانعی برای وقوع حوادث مشابه در کشورمان باشد.
نگارنده تلاش کرده است تا در این نوشته اجمالاً به این سؤال پاسخ گوید که چه باید ها و نبایدهایی می بایست برای جلوگیری از تکرار حوادث مشابه در مرزهای شرقی کشور و به طور خاص مرزهای استان سیستان و بلوچستان مد نظر قرار گیرند؟به زعم راقم این سطور موارد و محورهای ذیل در این خصوص قابل طرح و بررسی است:

 شناسایی قصورها و تقصیرها ؛ تنبیه مقصران

مرزهای شرقی کشور در طول تاریخ محل تاخت و تاز اقوام خارجی قرار داشته و محل مناقشه برای حکومت مرکزی بوده است. هر چند گذر زمان و پیشرفت‌های طبیعی بشربه تدریج این معضل را کمرنگ کرده، اما نمی‌توان و نباید منکر تلاش‌های سازمان یافته و هدفمند نیروهای نظامی کشور در کاهش ناامنی و افزایش چشمگیر ضریب امنیت منطقه سیستان و بلوچستان شد.

نیروهای نظامی کشور با تلاش فراوان، از خودگذشتگی و تقدیم شهدای فراوان از جمله شهید بزرگوار سردار شوشتری، توانسته‌اند در سال‌های اخیر ضریب امنیت منطقه شرق و به تبع آن کل کشور را به نحو چشمگیری افزایش دهند که این امر شایسته تقدیر و سپاس است؛ اما وقوع حادثه گروگان‌گیری توسط گروهک تروریستی جیش‌العدل هر چند کوچک و کم دامنه اما تلخ و گزنده است.

 به نظر می‌رسد قصور و تقصیرهایی رخ داده که برای پیشگیری از تکرار مجدد حوادثی از این دست می‌بایست آن‌ها را شناسایی و مورد توجه قرار داد.

  توجه به ظرفیت‌های منطقه ای جهت تأمین امنیت سیستان و بلوچستان

باتوجه به بافت مذهبی و قومی استان سیستان و بلوچستان و نقش تأثیرگذار بزرگان اقوام و روحانیون مذهبی، به نظر می‌رسد می‌توان ظرفیت‌های استان را در جهت تأمین امنیت این منطقه به میدان آورد و با کمرنگ کردن دامنه فعالیت‌های نظامی، از این امکان فرهنگی در راستای حفظ امنیت و به تبع آن تأمین منافع ملی به خوبی بهره برد.

در همین حادثه شاهد فعال شدن بزرگان اقوام محلی بودیم که در کنار توصیه های مولوی عبدالحمید، توانستند گروگان‌گیران را مجاب به تحویل مرزبانان به کشور نمایند.
اتکا به این ظرفیت‌ها می‌تواند راه سنگلاخ تأمین امنیت منطقه سیستان و بلوچستان را هموار نموده و هزینه این امر را به لحاظ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به نحو چشمگیری کاهش دهد.

حل بنیادین مسائل امنیتی شرق کشور

مسئلهامنیت امری چند بعدی و چند متغیری است. از این رو مواجهه تک عاملی با این مقوله نمی‌تواند به خوبی ابعاد مختلف معضل امنیت را شناسایی و آن را مدیریتنماید.
به طریق اولی موضوع امنیت مرزهای شرقی کشور را نمی‌توان به یک عامل ولو با اهمیت تقلیل داد. عواملی مانند عدم کنترل دولت‌های همسایه بر مرزهای غربی خود و مجاور با کشورمان، تحریکات و تحرکات قومی، مذهبی و جدایی‌طلبانه در دو سوی مرز، تلاش گروه های تکفیری جهت ایجاد انشقاق در وحدت مردم سیستان و بلوچستان، ضعف زیرساخت‌های امنیتی استان، ضعف بنیان‌هایاقتصادی منطقه، وضع نه چندان مناسب معیشتی مرزنشینان این استان و عواملی از این دست را می‌توان به عنوان مؤلفه های ناامنی استان سیستان و بلوچستان برشمرد.
تلاش برای رفع یا کاهش اثر این عوامل باید در رأس برنامه های دولت در منطقه سیستان و سایر مناطق مرزی قرار گیرد.

 توسعه اقتصادی استان سیستان و بلوچستان

همان‌طورکه اشاره شد مردمان ساکن مرزهای شرقی کشور عموماً به دلایل مختلف از جمله وضعیت جغرافیایی و اقلیمی نامناسب وضعیت اقتصادی مطلوبی ندارند. توسعه زیر ساخت‌های اقتصادی استان سیستان و بلوچستان در جهت بهبود وضع معیشتی مردم، اعطای امتیازات ویژه به بخش خصوصی جهت سرمایه گذاری در این استان و نهایتاًتبدیل این منطقه به منطقه ویژه اقتصادی (تجربه ای که در بانه کردستان اتفاق افتاده و نتایج مطلوب امنیتی به ارمغان آورده است) در راستای ارتقاء ضریب امنیت و نیز گره زدن امنیت به منافع اقتصادی مردم منطقه، اقداماتی استکه در این حوزه قابل عملیاتی شدن است.

 تغییر رویه سربازگیری و حرکت به سمت تربیت نیروی نظامی حرفه ای

براساس فیلم منتشره توسط گروهک گروگان‌گیر - که البته اصالت آن تأیید نشده -متأسفانه شاهد آن هستیم که مرزبانان در زمان حمله تروریست‌ها در وضعیت مناسب دفاعی و نظامی نبوده و غافلگیر شده بودند. حال آنکه نظامیان حرفه ای اهمیت حضور در چنین منطقه ای را به خوبی درک کرده و در مواجهه با شرایط مشابه ، واکنش احتمالاً قابل قبول‌تری نشان می‌دهند.

هر چند بخش قابل توجهی از بار امنیت کشور بر دوش سربازان است، اما بی شک نظامیان حرفه ای و آموزش دیده کارکرد مناسب‌تری در صحنه های حساس خواهند داشت. از این‌روبه نظر می‌رسد تغییر رویکرد نظام وظیفه به طور عام و سربازان شاغل در واحدهای مرزبانی به طور خاص در ممانعت از وقوع حوادث مشابه موثر باشد.

 تلاش بین‌المللی جهت مبارزه با افراط گرایی اسلامی


ازآنجا که همسایگان شرقی ما از وضعیت امنیتی خوبی در مرزهای غربی خود برخوردار نیستند و حوادث تلخ به وجود آمده در سال‌های گذشته معمولاً ریشه در بیرون از مرزهای کشورمان داشته‌اند، شایسته است تلاش‌های منطقه ای جهت تحکیم امنیت مرزها از جانب سه کشور ایران، پاکستان و افغانستان صورت گیرد ودر صورت لزوم با انعقاد قراردادهای نظامی و امنیتی، همکاری‌های مشترکی در جهت مبارزه با تروریسم و افراط گرایی دینی در مرزهای مورد بحث انجام شود.
همچنینمی‌توان تلاش‌هایی را از طریق سازمان ملل، سازمان همکاری‌های اسلامی و نیزکشورهای اسلامی منطقه از جمله ترکیه و عربستان در راستای حل معضل افراطی گری دینی در منطقه سازماندهی نمود.

 بروز ناامنی در مرزهای شرقی کشور امری قابل
مدیریت و اجتناب است که نیازمند اقدامات جدی پیشگیرانه و کنترلی در سطح داخلی، منطقه ای و بین‌المللی است.
بسیج ظرفیت‌ها و مقدورات موجود بی شک خواهد توانست عمق و دامنه فعالیت‌های تروریستی در این منطقه را مهار یا حداقل کاهش دهد. امید آنکه با اقدامات مدبرانه دولت تدبیرو امید، شاهد کاهش آلام امنیتی منطقه شرق کشور باشیم.