تأملی بر همایش دلواپسیم
چهارشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۰۱ ب.ظ
همایش
دلواپسیم که توسط برخی فعالان سیاسی و رسانهای اصولگرا انجام شد، با
واکنشهای متعددی در روزهای گذشته مواجه بوده است. عدهای ـ با دلایل خود ـ
به حمایت و گروهی به مخالفت با این همایش، محتوا یا برگزارکنندگان آن
پرداخته و گاه مسیر افراط یا تفریط را در این وادی پر لغزش پیمودهاند.
در
بیان صورتمسئله باید داستان را از پیش از انتخابات 24 خرداد 92 شروع کرد.
در جریان تبلیغات انتخاباتی و بیان آراء و برنامههای انتخاباتی نامزدهای
محترم پیرامون مسائل کشور، یکی از حوزههایی که به دلایل مختلف طی سالیان
گذشته اهمیت بالایی یافته، موضوع سیاست خارجیـ بهطور عامـ و مسئله
انرژی هستهای ـبهطور خاصـ بود. در جریان تبلیغات «سیمایی»، یک جریان
سیاسی که طی این سالها خود را بهعنوان نماد «مقاومت» در عرصه سیاست خارجی
«برساخته» بود، استمرار این مسیر را وعده میداد. در سوی دیگر نامزد بعداً
پیروز انتخابات قرار داشت که سخن از تعامل سازنده، واقعبینانه و مبتنی بر
عزت، حکمت و مصلحت ملی با جامعه جهانی سر میداد و معتقد بود که علاوه بر
سانتریفیوژ، چرخ زندگی مردم هم باید بچرخد.
ازقضا این شعارها مقبول مردم افتاد و صاحبان انقلاب، روحانی را بر سریر ناآرام قدرت نشاندند. ایشان نیز با نظرداشت وعدههای انتخاباتی، در چینش وزرا شخصیتی را برای سکانداری وزارت امور خارجه برگزید که در میان اهالی سیاست خارجی، فردی انصافاً بینظیر است. مدتی بعد نیز پیگیری پرونده هستهای از شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه سپرده شد.
مجموعه عوامل دخیل در مسئله هستهای ـ پس از انتخابات ـ تدبیر را در تعامل سازنده با هدف حل این مسئله دید و بدین ترتیب مذاکرات پیرامون مناقشه هستهای با طرف 1+5 جدیتر شد. در گام نخست توافق اولیهای تحت عنوان «برنامه اقدام مشترک» حاصل شد که بر اساس آن طرفین میبایست اقداماتی را انجام و در یک فرآیند ششماههی قابل تمدید، مذاکرات را برای رسیدن به راهحل نهایی این مسئله ادامه دهند.
در
این میان عدهای که ـدر خوشبینانهترین صورتـ راه چاره مسئله هستهای را
در استمرار مسیر گذشته میدیدند، پیش و بیش از آن، پس از توافق با 1+5،
انتقاداتی را علیه گروه مذاکرهکننده هستهای و توافق حاصله مطرح نمودند.
آخرین اقدام سیاسی این گروه، برگزاری همایشی تحت عنوان «دلواپسیم» بود که
با واکنشهای متفاوتی مواجه شده است. این نوشتار بر آن است تا ضمن توصیف
جوانب امر، نکاتی را بر حاشیه این همایش بنگارد؛ باشد که مورد توجه حامیان و
منتقدان اتفاقاتی ازایندست قرار گیرد.
1- نقد و نقادی منصفانه در هر حوزهای، قاعدتاً برخاسته از دلواپسی و دلنگرانی برای حفظ اصول، چارچوبها و روشهای آن حوزه است. نقادی اما در سپهر سیاست میتواند مطامع و منافع دیگری نیز دنبال کند و از آن جمله منافع، تخریب رقیب سیاسی و جریان حاکم است که ساحت نقادی منصفانهی متوجه به دغدغههای سیاسی و منافع ملی را به سطح بهانهجوییهای معطوف به منافع جریانی و حزبی تقلیل میدهد. بنابراین اگر نقد منصفانه، رهآورد دلواپسیِ دلواپسان این روزهاست، «دلواپسی» امری تحسینشده و قابلستایش است و اگر شقِّ دوم آن مدنظر است، اخلاقاً و منطقاً قابلپذیرش نیست.
2- برای دلواپسی در معنای نخست که منجر به نقد منصفانه در رفتار سیاسی میشود، میتوان بنیانهایی در آموزههای دینی و سیاسی برخاسته از شریعت یافت که به گمان نگارنده، امربهمعروف و نهی از منکر در این حوزه قابل ارزیابی است. این آموزه دینی در ساحت سیاست میتواند در قالب مفهوم «نقد منصفانه و معطوف به دغدغه» تجلی یابد که به این معنا نیز فارغ از تحلیلها و استدلالات منتقدین، امری نیکو و پسندیده است. بنابراین دلواپسی و نقادی در معنای نخست آن مورد تأکید عقل، دین، آموزههای دینی و منطق مواجهه با مخالفان سیاسی است. ازاینروست که در آموزههای دینی، کلام بزرگان، بیانات رهبری و تأکیدات رییسجمهور محترم، بهدفعات بر نقد سازنده و مشفقانه تأکید شده است و ازهمینروست که دولت و حامیان آن میبایست آستانه تحمل سیاسی و توان نقدپذیری خود را ارتقاء بخشیده و از مجموعه رسانههای در دسترس جهت گفتگو با منتقدین، پاسخگویی به ابهامات و کاهش نگرانیهای احتمالی به وجود آمده که متأسفانه با رفتارهای خارج از قاعده برخی ـدر لباس انتقاد از دولتـ در سطح جامعه و افکار عمومی پمپاژ میشود، استفاده نموده، و به ترویج فضای گفتگو و انتقاد در کشور و بازتولید ارزشهای اخلاقی این حوزه ـ که در سالیان گذشته آسیب جدی دیده است ـ کمک نماید.
بدیهی است انتقادات صورت گرفته در این حوزه الزاماً سازنده نبوده و بر عملکرد دولت وارد نیست اما بههرحال از دولت جدید انتظار میرود که به اعطای آزادیهای مدنی، سیاسی و اجتماعی به منتقدان و حتی اندک مخالفان بهانهجو و نیز گسترش فضای گفتگو و مدارای سیاسی بیشازپیش اهتمام داشته باشد.
3- نکته دیگری که میبایست مورد مداقه قرار گیرد، «چیستی» و «چرایی» دلواپسی است. در این باب نخستین سؤال این است که فارغ از کیستی دلواپسان، بهراستی چرا عدهای امروز اینقدر دلواپساند؟ و این دلواپسیها برای چیست؟ مگر در جمهوری اسلامی چه اتفاقی افتاده که اینقدر دلهای عدهای نگران شده؟ آیا این نگرانی واقعی است یا «برساخته» رسانهای دلواپسان؟
بر اساس گزارش ایسنا، در همایش برگزارشده، از موضوعات مختلفی سخن به میان آمده که توافقنامه ژنو و مسئله هستهای در آن جز در مواردی به حاشیه رفته و در آن موارد نیز بهکلی گویی اکتفا شده است. بهبیاندیگر باید گفت که همایش «دلواپسیم» نه آنطور که گفتهشده، «گردهمایی بزرگ منتقدین توافق ضعیف» که تجمع سیاسی مخالفان دولت امروز و کارگزاران و حامیان دولت گذشته بوده است.
همانطور که گفته شد در باب چیستی و چرایی دلواپسی دلواپسان این روزها، نکات چندان قابلتوجه و مستدلی را نمیتوان در فحوای این همایش یافت. بهراستی اگر این دلواپسان، دلواپساند، آیا راه بهتر، مؤثرتر و کمهزینهتری برای ابراز دلواپسی خود نداشته و ندارند؟
به گمان نگارنده، برگزاری نشستهای دانشگاهی، پرداختن اصولی، علمی و مبنایی به توافقنامه، نقد مستدل این توافق، بیان ایرادات و ارائه پیشنهادات و راهکارهاست که میتواند راهگشای مذاکرات آینده باشد. واقعاً این سؤال مطرح است که اگر دلواپسان بهراستی دلواپس بودند، چرا چنان نکردند و چرا چنین کردند؟ آیا اگر اساتید مبرز علوم سیاسی، روابط بینالملل و حقوق بینالملل به دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی دعوت میشدند و به بحث و تبادلنظر منطقی فارغ از منافع سیاسی جریانی و گروهی پرداخته میشد، نیکوتر نبود؟ آیا اگر گروهی از منتقدان متخصص توافق ژنو، بهطور فردی یا جمعی انتقادات کارشناسانه، منصفانه و مستدلی را در نشریات یا سایر رسانههای جمعی مطرح میکردند و حامیان توافق نیز بهطور فردی یا جمعی آن استدلالها را میپذیرفتند یا به آن پاسخ میدادند، شایستهتر و مفیدتر نبود؟ و نمیشد از دل این مباحث کارشناسانه راهکارهایی به دولتمردان ارائه کرد؟
4- نگارنده این سطور مدعی بینقص بودن توافق صورت گرفته یا مخالف با نقد رفتارهای سیاسی حاکمان نیست. آنچه مورد بحث در این نوشته است، چرایی و چگونگی مواجهه با رخدادهای سیاسی است. به نظر میرسد فارغ از همه ملاحظات، نقادی روشمند، مداراجویانه و غیر خصمانه است که میتواند موجب بهبود تصمیمات و نتایج حاصل از آن باشد و دلواپسیها را کاهش دهد نه برگزاری تجمعات سیاسی که در آن منافع ملی به مسلخ مطامع سیاسی و گروهی برده میشود.
5- یکی از دلایلی که پذیرفتن نیت خیرخواهانه را از دلواپسان امروز دشوارتر میکند، رفتارهای سؤالبرانگیز گذشته ایشان است. بهراستی اگر این برادران دلواپس انقلاب و منافع ملی هستند و لازمه ابراز آن را برگزاری همایش و تجمع میدانند، آن زمان که نرخ بیکاری بالا میرفت، تورم افزایش و رشد اقتصادی کاهش مییافت، نرخ ارز چند برابر میشد، ارزش پول ملی در حال سقوط بود، عدهای سودای دوستی با مردم اسرائیل را در سر میپروراندند و دهها رخداد دیگر به وقوع میپیوست، چرا دلواپس نشدند؟ چرا تجمع و همایش به راه نینداختند؟ چرا یادداشتهای رسانهای منتشر نکردند؟ دلایلی ازایندست است که پذیرفتن ادعای دلواپسی برای آرمانهای انقلاب را از جانب دلواپسان امروز دشوار و ناممکن میکند.
با تمام این اوصاف باید گفت که دلواپسی ـ فی حد ذاته ـ امری پسندیده است و اعتماد به کارگزاران کارآزموده و امتحان پس داده نظام پسندیدهتر. دلواپسی اگر آنطور که بیان شد بهقصد سازندگی و بهبود امور باشد، لازم و بلکه ضروری است و اگر بهقصد تخریب و تخطئه باشد، به همان میزان مضر و مخرب. به هر صورت شایسته است که دولت محترم ضمن بهرهبرداری از انتقادات سازنده، فضای گفتگو و تعامل میان بازیگران سیاسی را بیش از گذشته فراهم نماید.
به
نظر میرسد که باید در شرایط فعلی به تدبیر رهبری معظم انقلاب، درایت
رییسجمهور محترم و تجربه، توان و تعهد مذاکرهکنندگان هستهای بهویژه
آقای دکتر ظریف اعتماد کرد. فراموش نکنیم که ایشان یکی از دیپلماتهای
برجسته کشور است که تلفیقی از تجربهی کار دیپلماتیک و دانش روابط و حقوق
بینالملل را در چنته دارد و به این اعتبار یکی از برجستهترین دیپلمات ـ
دانشوران دنیاست. توانایی های ایشان و سایر مذاکرهکنندگان ایرانی به یاری
خدا تا به امروز بهطرف مقابل تحمیلشده است.
امید نگارنده آن است که همه جریانات سیاسی ضمن درک شرایط خطیر فعلی، ظرفیتهای سیاسی و اجتماعی خویش را برای تحقق آرمانهای نظام و انقلاب و عبور از این مناقشه دیرپا به میدان آورده و جستجوی منافع گروهی را به هنگام مناسبتری موکول نمایند.