مصاحبه با رادیو گفتگو درباره گسترش حملات طالبان در افغانستان
فایل مصاحبه با رادیو گفتگو در روز یکشنبه سوم اردیبهشت ماه 1396.
خلاصه سخن این بود که طالبان را باید با مختصات جدیدش دید و فهمید.
فایل مصاحبه با رادیو گفتگو در روز یکشنبه سوم اردیبهشت ماه 1396.
خلاصه سخن این بود که طالبان را باید با مختصات جدیدش دید و فهمید.
«محمدتقی جهانبخش»، کارشناس مسائل افغانستان در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری تسنیم، در خصوص اظهارات «جان مککین» رئیس کمیته نیروهای مسلح سنای آمریکا مبنی بر اینکه عدم توجه ویژه «ترامپ» به افغانستان سبب ناکامی استراتژیک آمریکا میشود، بیان داشت: آمریکا بعد از حمله به عراق و افغانستان تلاش کرد تا با آغاز فرآیند دولت سازی، این دو کشور را به الگوهایی مبتنی بر اصول و ارزشهای آمریکایی در منطقه غرب آسیا تبدیل کند و سپس این الگوی دموکراتیک را به سایر کشورهای بسط دهد.
«محمدتقی جهانبخش»، کارشناس مسائل افغانستان در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری تسنیم، در خصوص درخواست طالبان برای مذاکره مستقیم با آمریکا و امکان مذاکره این گروه با دولت وحدت ملی، با اشاره به تلاش طالبان برای ارزیابی دولت منتخب آمریکا بیان داشت: مذاکره طالبان با هر موجودیتی رسمی از جمله دولت وحدت ملی، ایالاتمتحده آمریکا، ایران و روسیه برای این گروه یک اعتباربخشی محسوب میشود. این موضوع در این مدت بهصورت هماهنگ شده یا هماهنگ نشده رخ داده است.
چند سالی است که پیاده روی اربعین که شامل پیاده روی از نجف اشرف تا کربلای معلاست، احیاء و تبدیل به یک نمایش عظیم مذهبی شده است. این اتفاق دقیقا هم زمان با ترک تازی داعش و گروه های افراط گرا انجام می شود. تاکنون به لطف خدا و تلاش نیروهای امنیتی اتفاق خاصی برای زوار اباعبدالله رخ نداده است ؛ الحمدلله.
طبق معمول این رویداد بزرگ که در کم و کیف در دنیا بی نظیر است، با بی توجهی رسانه های غربی یا به عبارتی «هژمونی رسانه ای غربی» مواجه شده است. تا اینجای داستان چندان عجیب نیست اما متاسفانه از سوی بنگاه های خبری ما هم به نظرم کار جدی و تاثیرگذاری رخ نداده است. در شبکه های مجازی چندان دخیل نیستم اما معتقدم هیچ تلاشی نیست که تاثیرگذار نباشد. اگر همت کنیم و تبلیغات را آغاز کنیم، ان شاالله به یاری خدا شاهد نتایج آن خواهیم بود. نوشتن متون، تَگ ها، هشتگ ها و... به زبان انگلیسی یا سایر زبان های پر مخاطب دنیا می تواند حداقل کار ممکن باشد.
از دسته کتب رایگان اپلیکیشن طاقچه، کتاب «دارالمجانین» سیدمحمدعلی جمال زاده را دانلود و مطالعه کردم.
از قرار معلوم در عهد جوانی که مرحوم جمال زاده برای احوالپرسی به دیدن یکی از دوستان پدرش می رود، زنی بقچه ای کتاب برای فروش می آورد و جمال زاده یک کتاب را از زن می خرد. باقیمانده پول را زن نداشته و در عوضش یک بسته کاغذ نخ پیچ را که دست نوشته بوده، به مرحوم داده است. سال ها بعد ایشان در فرنگ فرصت بازگشایی این بسته نخ پیچ را پیدا کرده و آن داستان را همانطور بی کم و کاست نقل می کند که می شود کتاب دارالمجانین.
این آخرین عکس موجود از مرحوم جمالزاده است که ظاهرا توسط آقای علی اکبر عبدالرشیدی گرفته شده است.
فارغ از اینکه آیا این کتاب پرداخته ذهن مرحوم جمال زاده است ـ که اینطور می نماید ـ یا صرفا نقل یک داستان است، کتابی به غایت ادیبانه و ارزشمند است که حتما ارزش خواندن دارد. کتاب ادبیاتی زیبا دارد و عبارات و اصطلاحات متعددی که هر چند نسبتا عام در آن زمان بوده اند اما امروز به نظرم فاخر به شمار می آیند.
داستان، حکایت غم انگیز جوانی عاشق پیشه است که از سر حماقت و دانسته خود را در جمع دیوانگان جا می زند و به دارالمجانین می فرستندش و...
داستان دارالمجانین جذاب است و خواندنی!
پی نوشت:
1- قبلا یکی از داستان های جمال زاده را از کتابخانه پدر مرحومم خوانده بودم. با این حال جمالزاده مرحوم را از تکه پاره های تاریخ ادبیات کتاب های فارسی دوره دانش آموزی می شناسم.
2- جمال زاده فرزند سیدجمال الدین واعظ اصفهانی است؛ از فعالین و ظاهرا رهبران جنبش مشروطه.
3- داستان کتاب دارالمجانین حکایت انتخاب های اشتباهی است که هر کس می تواند انجام دهد و گاه تا آخر عمر یقه اش را می گیرد. خواندنی است.
4- در این داستان کاراکتری هست به نام «هدایتعلی» که «بوف کور». ظاهرا اشاره اش به صادق هدایت است.
5- ایشان حق تالیف آثار خود را در زمان حیات و پس از آن، همچنین سهام شرکت های مختلفی که داشته است را به دانشگاه تهران واگذار نموده تا صرف اعطای بورس تحصیلی، کمک به یتیم خانه و... شود.
6- ظاهرا مرحوم جمالزاده علیرغم فشارهایی که بر وی وارد شد، از حامیان انقلاب اسلامی بوده است.
7- ایشان در سال 1376 در ژنو سوییس درگذشت. روحش شاد.
8
فرصتی شد که رمان «شیدا و صوفی» خانم چیستا یثربی را بخوانم. پیش تر رمان پستچی را از ایشان خوانده بودم که ظاهرا سرگذشت واقعی نویسنده بوده است. وجه اشتراک این رمان با آن یکی هم ظاهرا در دو شخصیت محوری یعنی «شیدا» یا همان چیستا یثربی به عنوان راوی داستان و «حاج علی» است.
این رمان هم ظاهرا داستان یک ماجرای واقعی است. البته آنطور که فهمیدم. شیدا به عنوان خبرنگار در پی مصاحبه با جوانی است که محکوم به اعدام شده است. جرم جوان قتل «صوفی» است و این آغاز یک داستان تو در تو با شخصیت های متعدد و روایت های دروغ و در هم پیچیده است.
واقعیت این است که به دلیل تعدد شخصیت های داستان، پیچیدگی روابط، دروغ بودن روایت ها و تعدد روایت ها درباره اشخاص، اساسا خیلی نتوانستم جذا داستان شوم. اساسا نمی توانم واقعی بودن داستان را باور کنم و دوم اینکه بفهمم چطور نویسنده این روابط را فراموش نکرده است.
خواندن این رمان را توصیه نمی کنم!!
پی نوشت:
- کتاب را از طاقچه دانلود و مطالعه کردم.
- ظاهرا این داستان هم در کانال خانم یثربی منتشر شده و رایگان است. طاقچه هم رایگان گذاشته بود.
در پست قبلی در مورد کتاب «ده روز با داعش» یورگن تودنهوفر صحبت کردم.
در ادامه عکس هایی که نویسنده و همراهانش از قلمرو داعش در عراق و سوریه گرفته است را تقدیم می کنم.